و من خطبة له عليه‌السلام في المبادرة إلى صالح الأعمال (1)

و از خطبه‌هاى آن حضرت است

فَاتَّقُوا اَللَّهَ عِبَادَ اَللَّهِ (2)

بندگان خدا!از-نافرمانى-خدا بپرهيزيد

وَ بَادِرُوا آجَالَكُمْ بِأَعْمَالِكُمْ (3)

و پيش از رسيدن اجل به كار برخيزيد

وَ اِبْتَاعُوا مَا يَبْقَى لَكُمْ بِمَا يَزُولُ عَنْكُمْ (4)

آنچه را براى شما مى‌ماند،بدانچه از دستتان مى‌رود بخريد.-دنيا را واگذاريد و كردار نيك را با خود ببريد

وَ تَرَحَّلُوا فَقَدْ جُدَّ بِكُمْ (5)

بار بربنديد كه-شما را در اين خانه نمى‌گذارند،- پى در پى به رفتن از آن وامى‌دارند

وَ اِسْتَعِدُّوا لِلْمَوْتِ فَقَدْ أَظَلَّكُمْ (6)

آمادۀ مرگ باشيد-كه آينده است-و سايۀ خود بر شما افكنده است

وَ كُونُوا قَوْماً صِيحَ بِهِمْ فَانْتَبَهُوا (7)

چون مردمى باشيد كه بانگ بر آنان زدند و بيدار گشتند

وَ عَلِمُوا أَنَّ اَلدُّنْيَا لَيْسَتْ لَهُمْ بِدَارٍ فَاسْتَبْدَلُوا (8)

دنيا را ناپايدار ديدند و از سر آن گذشتند،-آخرت جاويدان را گرفتند-و جهان فانى را هشتند

فَإِنَّ اَللَّهَ سُبْحَانَهُ لَمْ يَخْلُقْكُمْ عَبَثاً (9)

چه خداى سبحان شما را به بازيچه نيافريد

وَ لَمْ يَتْرُكْكُمْ سُدًى (10)

و به خود وانگذاشت،-تا هر چند كه خواهيد در دنيا به سر بريد

وَ مَا بَيْنَ أَحَدِكُمْ وَ بَيْنَ اَلْجَنَّةِ أَوِ اَلنَّارِ إِلاَّ اَلْمَوْتُ أَنْ يَنْزِلَ بِهِ (11)

ميان شما تا بهشت يا دوزخ-فاصلۀ اندكى است كه-جز رسيدن مرگ نيست

وَ إِنَّ غَايَةً تَنْقُصُهَا اَللَّحْظَةُ (12)

مدّت زمانى كه چشم بر هم زدنى كوتاهش سازد

وَ تَهْدِمُهَا اَلسَّاعَةُ (13)

و آمدن ساعت-مرگ-بيخ و بن آن را براندازد

لَجَدِيرَةٌ بِقِصَرِ اَلْمُدَّةِ (14)

چه كوتاه مدّتى است

وَ إِنَّ غَائِباً يَحْدُوهُ اَلْجَدِيدَانِ اَللَّيْلُ وَ اَلنَّهَارُ (15)

و غايبى -مرگ-كه گذشت شب و روز آن را مى‌خواند

لَحَرِيٌّ بِسُرْعَةِ اَلْأَوْبَةِ (16)

سزاوار است شتابان باز آيد

وَ إِنَّ قَادِماً يَقْدُمُ بِالْفَوْزِ أَوِ اَلشِّقْوَةِ (17)

و پيكى را كه مژدۀ رستگارى يا پيام نگونبختى و خوارى همراه دارد

لَمُسْتَحِقٌّ لِأَفْضَلِ اَلْعُدَّةِ (18)

نيك پذيره شدن شايد

فَتَزَوَّدُوا فِي اَلدُّنْيَا مِنَ اَلدُّنْيَا مَا تَحْرُزُونَ بِهِ أَنْفُسَكُمْ غَداً (19)

پس،در دنيا از دنيا چندان توشه برداريد كه فردا خود را بدان نگاه داريد

فَاتَّقَى عَبْدٌ رَبَّهُ (20)

پس،بنده بايد پرواى پروردگار دارد

نَصَحَ نَفْسَهُ (21)

خيرخواه خود باشد

وَ قَدَّمَ تَوْبَتَهُ (22)

و پيش از و از خطبه‌هاى آن حضرت است در يكى از روزهاى صفين

وَ غَلَبَ شَهْوَتَهُ (23)

بر شهوت چيره شود،-و رهايش نگذارد

فَإِنَّ أَجَلَهُ مَسْتُورٌ عَنْهُ (24)

چه مرگ او پوشيده است

وَ أَمَلَهُ خَادِعٌ لَهُ (25)

و آرزوى دراز وى را فريبنده

وَ اَلشَّيْطَانُ مُوَكَّلٌ بِهِ (26)

و شيطان بر او نگهبان-و هر لحظه گمراهى‌اش را خواهان

يُزَيِّنُ لَهُ اَلْمَعْصِيَةَ لِيَرْكَبَهَا (27)

گناه را در ديدۀ او مى‌آرايد،تا خويش را ان بيالايد

وَ يُمَنِّيهِ اَلتَّوْبَةَ لِيُسَوِّفَهَا (28)

كه:بكن و از آن توبه نما!و اگر امروز نشد فردا

إِذَا هَجَمَتْ مَنِيَّتُهُ عَلَيْهِ أَغْفَلَ مَا يَكُونُ عَنْهَا (29)

تا آنكه مرگ او سر برآرد،و او در غفلت خود را از انديشۀ آن فارغ دارد

فَيَا لَهَا حَسْرَةً عَلَى كُلِّ ذِي غَفْلَةٍ أَنْ يَكُونَ عُمُرُهُ عَلَيْهِ حُجَّةً (30)

دريغا و پشيمانيا!بر آن در غفلت به سر بردۀ روزگار تباه،و عمر وى بر اين تباهى و غفلت گواه

وَ أَنْ تُؤَدِّيَهُ أَيَّامُهُ إِلَى اَلشِّقْوَةِ (31)

نَسْأَلُ اَللَّهَ سُبْحَانَهُ أَنْ يَجْعَلَنَا وَ إِيَّاكُمْ مِمَّنْ لاَ تُبْطِرُهُ نِعْمَةٌ (32)

از خداى سبحان خواهانيم كه ما و شما را از كسانى بدارد كه نعمت، آنان را به راه سركشى در نيارد

وَ لاَ تُقَصِّرُ بِهِ عَنْ طَاعَةِ رَبِّهِ غَايَةٌ (33)

و هيچ چيز از اطاعت پروردگارشان د

وَ لاَ تَحُلُّ بِهِ بَعْدَ اَلْمَوْتِ نَدَامَةٌ وَ لاَ كَآبَةٌ (34)

و پس از مرگ اندوه و پشيمانى به آنان روى نيارد

خطبه 64