سورة القصص
بِسمِ اللهِ الرَّحمٰنِ الرَّحيمِ
طسٓمٓ (1)
طسم.
تِلكَ ءايٰتُ الكِتٰبِ المُبينِ (2)
اینها آیات کتاب مبین است.
نَتلوا عَلَيكَ مِن نَبَاِ موسيٰ وَ فِرعَونَ بِالحَقِّ لِقَومٍ يُؤمِنونَ (3)
ما از داستان موسی و فرعون به حق بر تو میخوانیم، برای گروهی که ایمان بیاورند.
اِنَّ فِرعَونَ عَلا فِي الاَرضِ وَ جَعَلَ اَهلَها شِيَعًاؗ يَستَضعِفُ طآئِفَةً مِنهُم يُذَبِّحُ اَبنآءَهُم وَ يَستَحيۦ نِسآءَهُمۚ اِنَّهۥ كانَ مِنَ المُفسِدينَ (4)
فرعون برتریجوئی در زمین کرد و اهل آنرا به گروههای مختلفی تقسیم نمود، گروهی را به ضعف و ناتوانی میکشاند، پسران آنها را سرمی برید و زنان آنها را (برای کنیزی) زنده نگه میداشت، او مسلما از مفسدان بود.
وَ نُريدُ اَن نَمُنَّ عَلَي الَّذينَ استُضعِفوا فِي الاَرضِ وَ نَجعَلَهُم اَئِمَّةً وَ نَجعَلَهُمُ الوٰرِثينَ (5)
اراده ما بر این قرار گرفته است که به مستضعفین نعمت بخشیم، و آنها را پیشوایان و وارثین روی زمین قرار دهیم!
وَ نُمَكِّنَ لَهُم فِي الاَرضِ وَ نُرِيَ فِرعَونَ وَ هامٰنَ وَ جُنودَهُما مِنهُم ما كانوا يَحذَرونَ (6)
حکومتشان را پابرجا سازیم و به فرعون و هامان و لشکریان آنها آنچه را بیم داشتند از این گروه نشان دهیم.
وَ اَوحَينآ اِليٰٓ اُمِّ موسيٰٓ اَن اَرضِعيهِ ؗ فَاِذا خِفتِ عَلَيهِ فَاَلقيهِ فِي اليَمِّ وَ لاتَخافي وَ لاتَحزَنيٓؗ اِنّا رآدّوهُ اِلَيكِ وَ جاعِلوهُ مِنَ المُرسَلينَ (7)
ما به مادر موسی الهام کردیم که او را شیر ده، و هنگامی که بر او ترسیدی وی را در دریا (ی نیل) بیفکن، و نترس و غمگین مباش که ما او را به تو باز میگردانیم، و او را از رسولانش قرار میدهیم.
فَالتَقَطَهٓۥ ءالُ فِرعَونَ لِيَكونَ لَهُم عَدُوًّا وَ حَزَنًاۚ اِنَّ فِرعَونَ وَ هامٰنَ وَ جُنودَهُما كانوا خٰطِئئينَ (8)
(هنگامی که مادر از سوی کودک خود سخت در وحشت فرو رفت او را به فرمان خدا به دریا افکند) خاندان فرعون او را از آب گرفتند تا سرانجام دشمن آنان و مایه اندوهشان گردد، مسلما فرعون و هامان و لشکریان آن دو خطاکار بودند.
وَ قالَتِ امرَاَتُ فِرعَونَ قُرَّتُ عَينٍ لي وَ لَكَؗ لاتَقتُلوهُ عَسيٰٓ اَن يَنفَعَنآ اَو نَتَّخِذَهۥ وَلَدًا وَ هُم لايَشعُرونَ (9)
همسر فرعون (هنگامی که دید آنها قصد کشتن کودک را دارند) گفت او را نکشید، نور چشم من و شماست ؟ شاید برای ما مفید باشد، یا او را پسر خود برگزینیم و آنها نمیفهمیدند (که دشمن اصلی خود را در آغوش خویش میپرورانند!).
وَ اَصبَحَ فُؤادُ اُمِّ موسيٰ فٰرِغًا ؗ اِن كادَت لَتُبدي بِهٖ لَولآ اَن رَبَطنا عَليٰ قَلبِها لِتَكونَ مِنَ المُؤمِنينَ (10)
قلب مادر موسی از همه چیز (جز یاد فرزندش) تهی گشت، و اگر قلب او را به وسیله ایمان و امید محکم نکرده بودیم نزدیک بود مطلب را افشا کند.
وَ قالَت لِاُختِهٖ قُصّيهِ ؗ فَبَصُرَت بِهٖ عَن جُنُبٍ وَ هُم لايَشعُرونَ (11)
مادر به خواهر او گفت وضع حال او را پیگیری کن، او نیز از دور ماجرا را مشاهده کرد، در حالی که آنها بیخبر بودند.
وَ حَرَّمنا عَلَيهِ المَراضِعَ مِن قَبلُؗ فَقالَت هَل اَدُلُّكُم عَليٰٓ اَهلِ بَيتٍ يَكفُلونَهۥ لَكُم وَ هُم لَهۥ نٰصِحونَ (12)
ما همه زنان شیرده را از قبل بر او تحریم کردیم (تا تنها به آغوش مادر برگردد) خواهرش (که بیتابی ماموران را برای پیدا کردن دایه مشاهده کرد) گفت: آیا شما را به خانواده ای راهنمائی کنم که میتوانند این نوزاد را کفالت کنند و خیرخواه او هستند؟
فَرَدَدنٰهُ اِليٰٓ اُمِّهٖ كَي تَقَرَّ عَينُها وَ لاتَحزَنَ وَ لِتَعلَمَ اَنَّ وَعدَ اللهِ حَقٌّ وَ لٰكِنَّ اَكثَرَهُم لايَعلَمونَ (13)
ما او را به مادرش بازگرداندیم تا چشمش روشن شود، و غمگین نباشد، و بداند وعده الهی حق است ولی اکثر آنها نمیدانند.
وَ لَمّا بَلَغَ اَشُدَّهۥ وَ استَويٰٓ ءاتَينٰهُ حُكمًا وَ عِلمًاۚ وَ كَذٰلِكَ نَجزِي المُحسِنينَ (14)
هنگامی که نیرومند و کامل شد حکمت و دانش به او دادیم، و اینگونه نیکوکاران را جزا میدهیم.
وَ دَخَلَ المَدينَةَ عَليٰ حينِ غَفلَةٍ مِن اَهلِها فَوَجَدَ فيها رَجُلَينِ يَقتَتِلانِ هٰذا مِن شيعَتِهٖ وَ هٰذا مِن عَدُوِّهٖؗ فَاستَغاثَهُ الَّذي مِن شيعَتِهٖ عَلَي الَّذي مِن عَدُوِّهٖ فَوَكَزَهۥ موسيٰ فَقَضيٰ عَلَيهِ ؗ قالَ هٰذا مِن عَمَلِ الشَّيطٰنِ ؗ اِنَّهۥ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبينٌ (15)
او در موقعی که اهل شهر در غفلت بودند وارد شهر شد، ناگهان دو مرد را دید که به جنگ و نزاع مشغولند، یکی از پیروان او بود، و دیگری از دشمنانش، آن یک که از پیروان او بود از وی در برابر دشمنش تقاضای کمک کرد، موسی مشت محکمی بر سینه او زد و کار او را ساخت (و بر زمین افتاد و مرد!) موسی گفت: این از عمل شیطان بود که او دشمن و گمراه کننده آشکاری است.
قالَ رَبِّ اِنّي ظَلَمتُ نَفسي فَاغفِر لي فَغَفَرَ لَهٓۥۚ اِنَّهۥ هُوَالغَفورُ الرَّحيمُ (16)
عرض کرد پروردگارا! من به خویشتن ستم کردم، مرا ببخش، خدا او را بخشید که او غفور و رحیم است.
قالَ رَبِّ بِمآ اَنعَمتَ عَلَيَّ فَلَن اَكونَ ظَهيرًا لِلمُجرِمينَ (17)
عرض کرد پروردگارا! به شکرانه نعمتی که به من دادی من هرگز پشتیبان مجرمان نخواهم بود.
فَاَصبَحَ فِي المَدينَةِ خآئِفًا يَتَرَقَّبُ فَاِذَا الَّذِي استَنصَرَهۥ بِالاَمسِ يَستَصرِخُهۥۚ قالَ لَهۥ موسيٰٓ اِنَّكَ لَغَوِيٌّ مُبينٌ (18)
موسی در شهر ترسان بود و هر لحظه در انتظار حادثه ای (و در جستجوی اخبار) ناگهان دید همان کسی که دیروز از او یاری طلبیده بود فریاد میزند و از او کمک میخواهد، موسی به او گفت تو آشکارا انسان گمراهی هستی!
فَلَمّآ اَن اَرادَ اَن يَبطِشَ بِالَّذي هُوَعَدُوٌّ لَهُما قالَ يٰموسيٰٓ اَتُريدُ اَن تَقتُلَني كَما قَتَلتَ نَفسًا بِالاَمسِؗ اِن تُريدُ اِلّآ اَن تَكونَ جَبّارًا فِي الاَرضِ وَ ما تُريدُ اَن تَكونَ مِنَ المُصلِحينَ (19)
و هنگامی که خواست با کسی که دشمن هر دوی آنها بود درگیر شود و با قدرت مانع او گردد، (فریادش بلند شد) گفت: ای موسی! میخواهی مرا بکشی، همانگونه که دیروز انسانی را به قتل رساندی ؟ تو میخواهی فقط جباری در روی زمین باشی، و نمیخواهی از مصلحان باشی!
وَ جآءَ رَجُلٌ مِن اَقصَا المَدينَةِ يَسعيٰ قالَ يٰموسيٰٓ اِنَّ المَلَاَ يَأتَمِرونَ بِكَ لِيَقتُلوكَؗ فَاخرُج اِنّي لَكَ مِنَ النّٰصِحينَ (20)
(در این هنگام) مردی از نقطه دور دست شهر (از مرکز فرعونیان) با سرعت آمد و به موسی گفت ای موسی این جمعیت برای کشتنت به مشورت نشسته اند، فورا (از شهر) خارج شو که من از خیرخواهان توام.
فَخَرَجَ مِنها خآئِفًا يَتَرَقَّبُ ؗ قالَ رَبِّ نَجِّني مِنَ القَومِ الظٰلِمينَ (21)
موسی از شهر خارج شد در حالی که ترسان بود، و هر لحظه در انتظار حادثه ای، عرض کرد پروردگارا! مرا از این قوم ظالم رهائی بخش.
وَ لَمّا تَوَجَّهَ تِلقآءَ مَديَنَ قالَ عَسيٰ رَبّيٓ اَن يَهدِيَني سَوآءَ السَّبيلِ (22)
و هنگامی که متوجه جانب مدین شد گفت امیدوارم پروردگارم مرا به راه راست هدایت کند.
وَ لَمّا وَرَدَ مآءَ مَديَنَ وَجَدَ عَلَيهِ اُمَّةً مِنَ النّاسِ يَسقونَ وَ وَجَدَ مِن دونِهِمُ امرَاَتَينِ تَذودانِ ؗ قالَ ما خَطبُكُما ؗ قالَتا لانَسقي حَتّيٰ يُصدِرَ الرِّعآءُ وَ اَبونا شَيخٌ كَبيرٌ (23)
و هنگامی که به (چاه) آب مدین رسید، گروهی از مردم را در آنجا دید که چهارپایان خود را سیراب میکنند، و در کنار آنها دو زن را دید که مراقب گوسفندان خویشند (و به چاه نزدیک نمیشوند، موسی) به آنها گفت کار شما چیست ؟ (چرا گوسفندان خود را آب نمیدهید؟) گفتند ما آنها را آب نمیدهیم تا چوپانها همگی خارج شوند، و پدر ما پیر مرد مسنی است.
فَسَقيٰ لَهُما ثُمَّ تَوَلّيٰٓ اِلَي الظِّلِّ فَقالَ رَبِّ اِنّي لِمآ اَنزَلتَ اِلَيَّ مِن خَيرٍ فَقيرٌ (24)
موسی به (گوسفندان) آنها آب داد، سپس رو به سوی سایه آورد و عرض کرد پروردگارا! هر خیر و نیکی بر من فرستی من به آن نیازمندم!
فَجآءَتهُ اِحدیــٰهُما تَمشي عَلَي استِحيآءٍؗ قالَت اِنَّ اَبي يَدعوكَ لِيَجزِيَكَ اَجرَ ما سَقَيتَ لَناۚ فَلَمّا جآءَهۥ وَ قَصَّ عَلَيهِ القَصَصَ قالَ لاتَخَفؗ نَجَوتَ مِنَ القَومِ الظٰلِمينَ (25)
ناگهان یکی از آن دو به سراغ او آمد در حالی که با نهایت حیا گام برمیداشت و گفت: پدرم از تو دعوت میکند تا مزد سیراب کردن گوسفندان را برای ما به تو بپردازد هنگامی که موسی نزد او (شعیب) آمد و سرگذشت خود را شرح داد گفت نترس از قوم ظالم نجات یافتی!
قالَت اِحدیــٰهُما يٰٓـاَبَتِ استَأجِرهُؗ اِنَّ خَيرَ مَنِ استَأجَرتَ القَوِيُّ الاَمينُ (26)
یکی از آن دو (دختر) گفت: پدرم! او را استخدام کن، چرا که بهترین کسی را که استخدام میتوانی کنی آن کس است که قوی و امین باشد.
قالَ اِنّيٓ اُريدُ اَن اُنكِحَكَ اِحدَي ابنَتَيَّ هٰتَينِ عَليٰٓ اَن تَأجُرَني ثَمٰنِيَ حِجَجٍ ؗ فَاِن اَتمَمتَ عَشرًا فَمِن عِندِكَؗ وَ مآ اُريدُ اَن اَشُقَّ عَلَيكَ ؗ سَتَجِدُنيٓ اِن شآءَ اللهُ مِنَ الصّٰلِحينَـ (27)
(شعیب) گفت: من میخواهم یکی از این دو دخترم را به همسری تو در آورم به این شرط که هشت سال برای من کار کنی، و اگر آن را تا ده سال افزایش دهی محبتی از ناحیه تو است، من نمیخواهم کار سنگینی بر دوش تو بگذارم و ان شاء الله مرا از صالحان خواهی یافت.
قالَ ذٰلِكَ بَيني وَ بَينَكَ ؗ اَيَّمَا الاَجَلَينِ قَضَيتُ فَلاعُدوانَ عَلَيَّ ؗ وَ اللهُ عَليٰ ما نَقولُ وَكيلٌ (28)
(موسی) گفت (مانعی ندارد) این قراردادی میان من و تو باشد، البته هر کدام از این دو مدت را انجام دهم ستمی بر من نخواهد بود (و من در انتخاب آن آزادم) و خدا بر آنچه ما میگوئیم گواه است.
فَلَمّا قَضيٰ موسَي الاَجَلَ وَ سارَ بِاَهلِهٖٓ ءانَسَ مِن جانِبِ الطّورِ نارًاؗ قالَ لِاَهلِهِ امكُثوٓا اِنّيٓ ءانَستُ نارًا لَعَلّيٓ ءاتيكُم مِنها بِخَبَرٍ اَو جَذوَةٍ مِنَ النّارِ لَعَلَّكُم تَصطَلونَ (29)
هنگامی که موسی مدت خود را به پایان رسانید و همراه خانواده اش (از مدین به سوی مصر) حرکت کرد از جانب طور آتشی دید! به خانواده اش گفت: درنگ کنید من آتشی دیدم، میروم شاید خبری برای شما بیاورم، یا شعله ای از آتش، تا با آن گرم شوید.
فَلَمّآ اَتیــٰها نودِيَ مِن شاطِئِ الوادِ الاَيمَنِ فِي البُقعَةِ المُبٰرَكَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ اَن يٰموسيٰٓ اِنّيٓ اَنَا اللهُ رَبُّ العٰلَمينَ (30)
هنگامی که به سراغ آتش آمد ناگهان از ساحل راست وادی در آن سرزمین بلند و پر برکت از میان یک درخت ندا داده شد که ای موسی! منم خداوند، پروردگار جهانیان!
وَ اَن اَلقِ عَصاكَۚ فَلَمّا رَءاها تَهتَزُّ كَاَ نَّها جآنٌّ وَلّيٰ مُدبِرًا وَ لَم يُعَقِّبۚ يٰموسيٰٓ اَقبِل وَ لاتَخَف ؗ اِنَّكَ مِنَ الأمِنينَ (31)
عصایت را بیفکن، هنگامی که (عصا را افکند) نگاه کرد و دید همچون ماری با سرعت حرکت میکند! ترسید و به عقب برگشت و حتی پشت سر خود را نگاه نکرد! (به او گفته شد) برگرد و نترس تو در امان هستی!
اؙسلُك يَدَكَ في جَيبِكَ تَخرُج بَيضآءَ مِن غَيرِ سوٓءٍ وَ اضمُم اِلَيكَ جَناحَكَ مِنَ الرَّهبِۚ فَذٰنِكَ بُرهٰنانِ مِن رَبِّكَ اِليٰ فِرعَونَ وَ مَلَاِیــهٖٓ ؗ اِنَّهُم كانوا قَومًا فٰسِقينَ (32)
دستت را در گریبانت فرو بر، هنگامی که خارج میشود سفید و درخشنده است و بدون عیب و نقص، و دستهایت را بر سینه ات بگذار تا ترس و وحشت از تو دور شود، این دو برهان روشن از پروردگارت به سوی فرعون و اطرافیان اوست که آنها قوم فاسقی هستند.
قالَ رَبِّ اِنّي قَتَلتُ مِنهُم نَفسًا فَاَخافُ اَن يَقتُلونِ (33)
عرض کرد: پروردگارا من از آنها یک تن را کشته ام میترسم مرا به قتل برسانند.
وَ اَخي هٰرونُ هُوَ اَفصَحُ مِنّي لِسانًا فَاَرسِلهُ مَعِيَ رِدءًا يُصَدِّقُنيٓؗ اِنّيٓ اَخافُ اَن يُكَذِّبونِ (34)
و برادرم هارون زبانش از من فصیحتر است، او را همراه من بفرست تا یاور من باشد و مرا تصدیق کند؛ میترسم مرا تکذیب کنند.
قالَ سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِاَخيكَ وَ نَجعَلُ لَكُما سُلطٰنًا فَلا يَصِلونَ اِلَيكُما بِئئايٰتِنآۚ اَنتُما وَ مَنِ اتَّبَعَكُمَا الغٰلِبونَ (35)
فرمود: بازوان تو را بوسیله برادرت محکم میکنیم و برای شما سلطه و برتری قرار میدهیم و به برکت آیات ما بر شما دست نمییابند، شما و پیروانتان پیروزید.
فَلَمّا جآءَهُم موسيٰ بِئئايٰتِنا بَيِّنٰتٍ قالوا ما هٰذآ اِلّا سِحرٌ مُفتَرًي وَ ما سَمِعنا بِهٰذا فيٓ ءابآئِنَا الاَوَّلينَ (36)
هنگامی که موسی با معجزات روشن ما به سراغ آنها آمد گفتند: این چیزی جز سحر نیست که به دروغ به خدا بسته شده، ما هرگز چنین چیزی در نیاکان خود نشنیده ایم!
وَ قالَ موسيٰ رَبّيٓ اَعلَمُ بِمَن جآءَ بِالهُديٰ مِن عِندِهٖ وَ مَن تَكونُ لَهۥ عاقِبَةُ الدّارِ ؗ اِنَّهۥ لايُفلِحُ الظٰلِمونَ (37)
موسی گفت: پروردگار من از حال کسانی که هدایت را از نزد او آورده اند، و کسانی که سرانجام سرای دنیا و آخرت از آن آنهاست آگاهتر است، مسلما ظالمان رستگار نخواهند شد.
وَ قالَ فِرعَونُ يٰٓـاَيُّهَا المَلَاُ ما عَلِمتُ لَكُم مِن اِلٰهٍ غَيريؗ فَاَوقِد لي يٰهامٰنُ عَلَي الطّينِ فَاجعَل لي صَرحًا لَعَلّيٓ اَطَّلِعُ اِليٰٓ اِلٰهِ موسيٰ وَ اِنّي لَاَظُنُّهۥ مِنَ الكٰذِبينَ (38)
فرعون گفت: ای جمعیت (درباریان!) من خدائی جز خودم برای شما سراغ ندارم! (اما برای تحقیق بیشتر) ای هامان آتشی بر گل بیفروز! (و آجرهای محکم بساز) و برای من برج بلندی ترتیب ده، تا از خدای موسی خبر گیرم هر چند من گمان میکنم او از دروغگویان است!
وَ استَكبَرَ هُوَوَجُنودُهۥ فِي الاَرضِ بِغَيرِ الحَقِّ وَ ظَنّوٓا اَنَّهُم اِلَينا لايُرجَعونَ (39)
(سرانجام) فرعون و لشکریانش به ناحق در زمین استکبار کردند، و پنداشتند به سوی ما باز نمیگردند.
فَاَخَذنٰهُ وَ جُنودَهۥ فَنَبَذنٰهُم فِي اليَمِّۚ فَانظُر كَيفَ كانَ عاقِبَةُ الظٰلِمينَ (40)
ما نیز او و لشکریانش را گرفتیم و به دریا افکندیم، اکنون بنگر پایان کار ظالمان چه شد؟
وَ جَعَلنٰهُم اَئِمَّةً يَدعونَ اِلَي النّارِ وَ يَومَ القِيٰمَةِ لايُنصَرونَ (41)
و ما آنها را پیشوایانی که دعوت به آتش (دوزخ) میکنند قرار دادیم، و روز رستاخیز یاری نخواهند شد.
وَ اَتبَعنٰهُم في هٰذِهِ الدُّنيا لَعنَةً ؗ وَ يَومَ القِيٰمَةِ هُم مِنَ المَقبوحينَ (42)
در این دنیا لعنت پشت سر لعنت نصیب آنها کردیم، و روز قیامت از زشت رویانند.
وَ لَقَد ءاتَينا موسَي الكِتٰبَ مِن بَعدِ مآ اَهلَكنَا القُرونَ الاوليٰ بَصآئِرَ لِلنّاسِ وَ هُدًي وَ رَحمَةً لَعَلَّهُم يَتَذَكَّرونَ (43)
ما به موسی کتاب آسمانی دادیم بعد از آن که اقوام قرون نخستین را هلاک کردیم، کتابی که برای مردم بصیرت آفرین بود و مایه هدایت و رحمت، تا متذکر شوند.
وَ ما كُنتَ بِجانِبِ الغَربِيِّ اِذ قَضَينآ اِليٰ موسَي الاَمرَ وَ ما كُنتَ مِنَ الشّٰهِدينَ (44)
تو در جانب غربی نبودی هنگامی که ما فرمان نبوت را به موسی دادیم، و تو از شاهدان این ماجرا نبودی (در آن هنگام که معجزات را در اختیار موسی نهادیم).
وَ لٰكِنّآ اَنشَأنا قُرونًا فَتَطاوَلَ عَلَيهِمُ العُمُرُۚ وَ ما كُنتَ ثاوِيًا فيٓ اَهلِ مَديَنَ تَتلوا عَلَيهِم ءايٰتِنا وَ لٰكِنّا كُنّا مُرسِلينَ (45)
ولی ما اقوامی را در اعصار مختلف خلق کردیم، اما زمانهای طولانی بر آنها گذشت (و آثار انبیاء از دلها محو شد، لذا تو را با کتاب آسمانیت فرستادیم). تو هرگز در میان مردم مدین اقامت نداشتی تا آیات ما را به دست آوری و برای آنها (مشرکان مکه) بخوانی، ولی ما بودیم که تو را فرستادیم (و این اخبار را در اختیارت قرار دادیم).
وَ ما كُنتَ بِجانِبِ الطّورِ اِذ نادَينا وَ لٰكِن رَحمَةً مِن رَبِّكَ لِتُنذِرَ قَومًا مآ اَتیــٰهُم مِن نَذيرٍ مِن قَبلِكَ لَعَلَّهُم يَتَذَكَّرونَ (46)
تو در طرف طور نبودی زمانی که ما ندا دادیم، ولی این رحمتی از سوی پروردگار تو بود (که این اخبار را در اختیارت نهاد) تا به وسیله آن قومی را انذار کنی که قبل از تو هیچ انذار کننده ای برای آنها نیامده، شاید متذکر گردند.
وَ لَولآ اَن تُصيبَهُم مُصيبَةٌ بِما قَدَّمَت اَيديهِم فَيَقولوا رَبَّنا لَولآ اَرسَلتَ اِلَينا رَسولًا فَنَتَّبِعَ ءايٰتِكَ وَ نَكونَ مِنَ المُؤمِنينَ (47)
هرگاه ما پیش از فرستادن پیامبری آنها را به خاطر اعمالشان مجازات میکردیم میگفتند پروردگارا چرا رسولی برای ما نفرستادی تا آیات ترا پیروی کنیم و از مؤ منان باشیم ؟ اگر به خاطر این امر نبود مجازات آنها به جهت اعمالشان نیاز به ارسال پیامبر هم نداشت!
فَلَمّا جآءَهُمُ الحَقُّ مِن عِندِنا قالوا لَولآ اوتِيَ مِثلَ مآ اوتِيَ موسيٰٓۚ اَوَلَم يَكفُروا بِمآ اوتِيَ موسيٰ مِن قَبلُؗ قالوا سِحرانِ تَظٰهَرا وَ قالوٓا اِنّا بِكُلٍّ كٰفِرونَ (48)
هنگامی که حق از نزد ما برای آنها آمد گفتند چرا مثل همان چیزی که به موسی داده شد به این پیامبر اعطا نگردیده است ؟ مگر بهانه جویانی همانند آنها معجزاتی را که در گذشته به موسی داده شد، انکار نکردند و گفتند این دو (موسی و هارون) دو نفر ساحرند که دست بدست هم داده اند (تا ما را گمراه کنند) و ما به هر یک از آنها کافریم؟!
قُل فَأتوا بِكِتٰبٍ مِن عِندِاللهِ هُوَاَهديٰ مِنهُمآ اَتَّبِعهُ اِن كُنتُم صٰدِقينَ (49)
بگو، اگر راست میگوئید (که تورات و قرآن از سوی خدا نیست) کتابی هدایت بخشتر از ایندو بیاورید تا من از آن پیروی کنم.
فَاِن لَم يَستَجيبوا لَكَ فَاعلَم اَنَّما يَتَّبِعونَ اَهوآءَهُمۚ وَ مَن اَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَویــٰهُ بِغَيرِ هُدًي مِنَ اللهِۚ اِنَّ اللهَ لايَهدِي القَومَ الظٰلِمينَ (50)
هر گاه این پیشنهاد تو را نپذیرند، بدان آنها از هوسهای خود پیروی میکنند و آیا گمراهتر از آنکس که پیروی هوای نفس خویش کرده و هیچ هدایت الهی را نپذیرفته است کسی پیدا میشود؟ مسلما خداوند قوم ستمگر را هدایت نمیکند.
وَ لَقَد وَصَّلنا لَهُمُ القَولَ لَعَلَّهُم يَتَذَكَّرونَ (51)
ما آیات قرآن را یکی بعد از دیگری برای آنها آوردیم شاید متذکر شوند.
اؘلَّذينَ ءاتَينٰهُمُ الكِتٰبَ مِن قَبلِهٖ هُم بِهٖ يُؤمِنونَ (52)
کسانی که قبلا کتاب آسمانی به آنها داده ایم به آن (قرآن) ایمان میآورند.
وَ اِذا يُتليٰ عَلَيهِم قالوٓا ءامَنّا بِهٖٓ اِنَّهُ الحَقُّ مِن رَبِّنآ اِنّا كُنّا مِن قَبلِهٖ مُسلِمينَ (53)
و هنگامی که بر آنها خوانده میشود میگویند: به آن ایمان آوردیم، اینها همه حق است، و از سوی پروردگار ماست، ما قبل از این هم مسلمان بودیم.
اُولئِكَ يُؤتَونَ اَجرَهُم مَرَّتَينِ بِما صَبَروا وَ يَدرَءونَ بِالحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ وَ مِمّا رَزَقنٰهُم يُنفِقونَ (54)
آنها کسانی هستند که اجر و پاداششان را به خاطر شکیبائیشان دو بار دریافت میدارند آنها به وسیله نیکیها بدیها را دفع میکنند، و از آنچه به آنان روزی داده ایم انفاق مینمایند.
وَ اِذا سَمِعُوا اللَّغوَ اَعرَضوا عَنهُ وَ قالوا لَنآ اَعمالُنا وَ لَكُم اَعمالُكُم سَلٰمٌ عَلَيكُم لانَبتَغِي الجٰهِلينَ (55)
و هر گاه سخن لغو و بیهوده بشنوند، از آن روی میگردانند و میگویند: اعمال ما از آنِ ماست، و اعمال شما از آنِ خودتان، سلام بر شما (سلام و داع)؛ ما خواهان جاهلان نیستیم!
اِنَّكَ لاتَهدي مَن اَحبَبتَ وَلٰكِنَّ اللهَ يَهدي مَن يَشآءُؗ وَ هُوَاَعلَمُ بِالمُهتَدينَ (56)
تو نمیتوانی کسی را که دوست داری هدایت کنی، ولی خداوند هر کس را بخواهد هدایت میکند، و او از هدایت یافتگان آگاهتر است.
وَ قالوٓا اِن نَتَّبِعِ الهُديٰ مَعَكَ نُتَخَطَّف مِن اَرضِنآۚ اَوَلَم نُمَكِّن لَهُم حَرَمًا ءامِنًا يُجبيٰٓ اِلَيهِ ثَمَرٰتُ كُلِّ شَيءٍ رِزقًا مِن لَدُنّا وَلٰكِنَّ اَكثَرَهُم لايَعلَمونَ (57)
آنها گفتند: ما اگر هدایت را همراه تو پذیرا شویم ما را از سرزمینمان میربایند! آیا ما حرم امنی در اختیار آنها قرار ندادیم که ثمرات هر چیزی (از هر شهر و دیاری) به سوی آن آورده میشود، ولی اکثر آنها نمیدانند!
وَ كَم اَهلَكنا مِن قَريَةٍ بَطِرَت مَعيشَتَها ؗ فَتِلكَ مَسٰكِنُهُم لَم تُسكَن مِن بَعدِهِم اِلّا قَليلًا ؗ وَ كُنّا نَحنُ الوٰرِثينَ (58)
بسیاری از شهرها و آبادیهائی که بر اثر فزونی نعمت مست و مغرور شده بود هلاک کردیم. این خانه های آنهاست (که ویران شده) و بعد از آنها جز اندکی کسی در آن سکونت نکرد، و ما وارث آنان بودیم.
وَ ما كانَ رَبُّكَ مُهلِكَ القُريٰ حَتّيٰ يَبعَثَ فيٓ اُمِّها رَسولًا يَتلوا عَلَيهِم ءايٰتِناؗ وَ ما كُنّا مُهلِكِي القُريٰٓ اِلّا وَ اَهلُها ظٰلِمونَ (59)
پروردگار تو هرگز شهرها و آبادیها را هلاک نمیکرد تا اینکه در کانون آنها پیامبری مبعوث کند که آیات ما را بر آنان بخواند، و ما هرگز آبادیهائی را هلاک نکردیم مگر آنکه اهلش ظالم بودند.
وَ مآ اوتيتُم مِن شَيءٍ فَمَتاعُ الحَيوٰةِ الدُّنيا وَ زينَتُهاؗ وَ ما عِندَ اللهِ خَيرٌ وَ اَبقيٰٓۚ اَفَلا تَعقِلونَ (60)
آنچه به شما داده شده متاع زندگی دنیا و زینت آن است و آنچه نزد خداست بهتر و پایدارتر است، آیا اندیشه نمیکنید؟
اَفَمَن وَعَدنٰهُ وَعدًا حَسَنًا فَهُوَلاقيهِ كَمَن مَتَّعنٰهُ مَتاعَ الحَيوٰةِ الدُّنيا ثُمَّ هُوَيَومَ القِيٰمَةِ مِنَ المُحضَرينَ (61)
آیا کسی که به او وعده نیک داده ایم و به آن خواهد رسید، همانند کسی است که متاع زندگی دنیا به او داده ایم، سپس روز قیامت (برای حساب و جزا) احضار میشود.
وَ يَومَ يُناديهِم فَيَقولُ اَينَ شُرَكآءِيَ الَّذينَ كُنتُم تَزعُمونَ (62)
روزی را به خاطر بیاورید که خداوند آنها را ندا میدهد، و میگوید: کجا هستند شریکانی که برای من میپنداشتید؟!
قالَ الَّذينَ حَقَّ عَلَيهِمُ القَولُ رَبَّنا هٰٓؤُلآءِ الَّذينَ اَغوَينآ اَغوَينٰهُم كَما غَوَيناؗ تَبَرَّأنآ اِلَيكَ ؗ ما كانوٓا اِيّانا يَعبُدونَ (63)
گروهی (از معبودان) که فرمان عذاب درباره آنها مسلم شده میگویند: پروردگارا ما این (عابدان) را گمراه کردیم (آری) ما آنها را گمراه کردیم همانگونه که خود گمراه شدیم، ما از آنها بیزاری میجوئیم، آنها در حقیقت ما را نمیپرستیدند (بلکه هوای نفس خویش را پرستش میکردند).
وَ قيلَ ادعوا شُرَكآءَكُم فَدَعَوهُم فَلَم يَستَجيبوا لَهُم وَ رَاَوُا العَذابَۚ لَو اَنَّهُم كانوا يَهتَدونَ (64)
به آنها (عابدان) گفته میشود شما معبودهایتان را که شریک خدا میپنداشتید بخوانید (تا شما را یاری کند) آنها معبودهایشان را میخوانند، ولی جوابی به آنها نمیدهند. در این هنگام عذاب الهی را (با چشم خود) میبینند، و آرزو میکنند ای کاش هدایت یافته بودند.
وَ يَومَ يُناديهِم فَيَقولُ ماذآ اَجَبتُمُ المُرسَلينَ (65)
به خاطر بیاورید روزی را که خداوند آنها را ندا میدهد و میگوید: به پیامبران چه پاسخی گفتید؟
فَعَمِيَت عَلَيهِمُ الاَنبآءُ يَومَئِذٍ فَهُم لايَتَسآءَلونَ (66)
در این هنگام همه اخبار بر آنها پوشیده میماند (حتی نمیتوانند) از یکدیگر سؤ الی کنند!
فَاَمّا مَن تابَ وَ ءامَنَ وَ عَمِلَ صٰلِحًا فَعَسيٰٓ اَن يَكونَ مِنَ المُفلِحينَ (67)
اما کسی که توبه کند و ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد امید است از رستگارا باشد.
وَ رَبُّكَ يَخلُقُ ما يَشآءُ وَ يَختارُۚ ما كانَ لَهُمُ الخِيَرَةُۚ سُبحٰنَ اللهِ وَ تَعٰليٰ عَمّا يُشرِكونَ (68)
و پروردگار تو هر چه را بخواهد میآفریند، و هر چه را بخواهد برمی گزیند. آنها (در برابر او) اختیاری ندارند، منزه است خداوند و برتر است از شریک هائی که برای او قائل میشوند.
وَ رَبُّكَ يَعلَمُ ما تُكِنُّ صُدورُهُم وَ ما يُعلِنونَ (69)
پروردگار تو میداند آنچه را که سینه هاشان پنهان میدارد و آنچه را که آشکار میکند.
وَ هُوَاللهُ لآ اِلٰهَ اِلّا هُوَ لَهُ الحَمدُ فِي الاوليٰ وَ الأخِرَةِ وَ لَهُ الحُكمُ وَ اِلَيهِ تُرجَعونَ (70)
او خدائی است که معبودی جز او نیست، ستایش برای اوست. در این جهان و در جهان دیگر، حاکمیت (نیز) از آن اوست، و همه شما به سوی او باز میگردید.
قُل اَرَءَيتُم اِن جَعَلَ اللهُ عَلَيكُمُ الَّيلَ سَرمَدًا اِليٰ يَومِ القِيٰمَةِ مَن اِلٰهٌ غَيرُ اللهِ يَأتيكُم بِضِيآءٍۚ اَفَلا تَسمَعونَ (71)
بگو: به من خبر دهید اگر خداوند شب را برای شما تا روز قیامت جاودان قرار دهد آیا معبودی جز خدا میتواند روشنائی برای شما بیاورد؟ آیا نمیشنوید؟!
قُل اَرَءَيتُم اِن جَعَلَ اللهُ عَلَيكُمُ النَّهارَ سَرمَدًا اِليٰ يَومِ القِيٰمَةِ مَن اِلٰهٌ غَيرُ اللهِ يَأتيكُم بِلَيلٍ تَسكُنونَ فيهِۚ اَفَلا تُبصِرونَ (72)
بگو: به من خبر دهید هر گاه خداوند روز را تا قیامت بر شما جاودان کند، کدام معبود غیر از الله است که شبی برای شما بیاورد تا در آن آرامش یابید؟ آیا نمیبینید؟!
وَ مِن رَحمَتِهٖ جَعَلَ لَكُمُ الَّيلَ وَ النَّهارَ لِتَسكُنوا فيهِ وَ لِتَبتَغوا مِن فَضلِهٖ وَ لَعَلَّكُم تَشكُرونَ (73)
از رحمت اوست که برای شما شب و روز قرار داد، تا هم در آن آرامش داشته باشید و هم برای بهره گیری از فضل خدا تلاش کنید، شاید شکر نعمت او را بجا آورید.
وَ يَومَ يُناديهِم فَيَقولُ اَينَ شُرَكآءِيَ الَّذينَ كُنتُم تَزعُمونَ (74)
به خاطر بیاورید روزی را که آنها را ندا میدهد و میگوید کجایند شریکانی که برای من میپنداشتید؟
وَ نَزَعنا مِن كُلِّ اُمَّةٍ شَهيدًا فَقُلنا هاتوا بُرهانَكُمؗ فَعَلِموٓا اَنَّ الحَقَّ لِله وَ ضَلَّ عَنهُم ما كانوا يَفتَرونَ (75)
(در آن روز) از هر امتی گواهی برمی گزینیم و (به مشرکان گمراه) میگوئیم دلیل خود را بیاورید، اما آنها میدانند که حق برای خداست و تمام آنچه را افترا میبستند از (نظر) آنها گم خواهد شد!
اِنَّ قارونَ كانَ مِن قَومِ موسيٰ فَبَغيٰ عَلَيهِم ؗ وَ ءاتَينٰهُ مِنَ الكُنوزِ مآ اِنَّ مَفاتِحَهۥ لَتَنوٓاُ بِالعُصبَةِ اُولِي القُوَّةِؗ اِذ قالَ لَهۥ قَومُهۥ لاتَفرَح ؗ اِنَّ اللهَ لايُحِبُّ الفَرِحينَ (76)
قارون از قوم موسی بود اما بر آنها ستم کرد، ما آنقدر از گنجها به او داده بودیم که حمل صندوقهای آن برای یک گروه زورمند مشکل بود، به خاطر بیاور هنگامی را که قومش به او گفتند: این همه شادی مغرورانه مکن که خداوند شادی کنندگان مغرور را دوست نمیدارد.
وَ ابتَغِ فيمآ ءاتیــٰكَ اللهُ الدّارَ الأخِرَةَ ؗ وَ لاتَنسَ نَصيبَكَ مِنَ الدُّنيا ؗ وَ اَحسِن كَمآ اَحسَنَ اللهُ اِلَيكَ ؗ وَ لاتَبغِ الفَسادَ فِي الاَرضِ ؗ اِنَّ اللهَ لايُحِبُّ المُفسِدينَ (77)
و در آنچه خدا به تو داده سرای آخرت را جستجو کن، بهره ات را از دنیا منما، و همانگونه که خدا به تو نیکی کرده است نیکی کن و هرگز فساد در زمین منما که خدا مفسدان را دوست ندارد.
قالَ اِنَّمآ اوتيتُهۥ عَليٰ عِلمٍ عِنديٓۚ اَوَلَم يَعلَم اَنَّ اللهَ قَد اَهلَكَ مِن قَبلِهٖ مِنَ القُرونِ مَن هُوَاَشَدُّ مِنهُ قُوَّةً وَ اَكثَرُ جَمعًاۚ وَ لايُسئئَلُ عَن ذُنوبِهِمُ المُجرِمونَ (78)
(قارون) گفت: این ثروت را به وسیله دانشی که نزد من است به دست آورده ام، آیا او نمیدانست خداوند اقوامی را قبل از او هلاک کرد که از او نیرومندتر و ثروتمندتر بودند؟! (و هنگامی که عذاب الهی فرا رسد) مجرمان از گناهانشان سؤ ال نمیشوند (و مجالی برای عذرخواهی آنان نیست).
فَخَرَجَ عَليٰ قَومِهٖ في زينَتِهٖۚ قالَ الَّذينَ يُريدونَ الحَيوٰةَ الدُّنيا يٰلَيتَ لَنا مِثلَ مآ اوتِيَ قارونُ اِنَّهۥ لَذو حَظٍّ عَظيمٍ (79)
(قارون) با تمام زینت خود در برابر قومش ظاهر شد، آنها که طالب حیات دنیا بودند گفتند: ای کاش همانند آنچه به قارون داده شده است ما نیز داشتیم! به راستی که او بهره عظیمی دارد!
وَ قالَ الَّذينَ اوتُوا العِلمَ وَيلَكُم ثَوابُ اللهِ خَيرٌ لِمَن ءامَنَ وَ عَمِلَ صٰلِحًاۚ وَ لايُلَقّیــٰهآ اِلَّا الصّٰبِرونَ (80)
کسانی که علم و دانش به آنها داده شده بود گفتند وای بر شما! ثواب الهی بهتر است برای کسانی که ایمان آورده اند و عمل صالح انجام میدهند، اما جز صابران آنرا دریافت نمیکنند.
فَخَسَفنا بِهٖ وَ بِدارِهِ الاَرضَ فَما كانَ لَهۥ مِن فِئَةٍ يَنصُرونَهۥ مِن دونِ اللهِ وَ ما كانَ مِنَ المُنتَصِرينَ (81)
سپس ما، او و خانه اش را در زمین فرو بردیم، و گروهی نداشت که او را در برابر عذاب الهی یاری کنند، و خود نیز نمیتوانست خویشتن را یاری دهد.
وَ اَصبَحَ الَّذينَ تَمَنَّوا مَكانَهۥ بِالاَمسِ يَقولونَ وَيكَاَنَّ اللهَ يَبسُطُ الرِّزقَ لِمَن يَشآءُ مِن عِبادِهٖ وَ يَقدِرُ ؗ لَولآ اَن مَنَّ اللهُ عَلَينا لَخَسَفَ بِنا ؗ وَيكَاَنَّهۥ لايُفلِحُ الكٰفِرونَ (82)
آنها که دیروز آرزو میکردند بجای او باشند (هنگامی که این صحنه را دیدند) گفتند: وای بر ما گوئی خدا روزی را بر هر کس از بندگانش بخواهد گسترش میدهد، یا تنگ میگیرد، اگر خدا بر ما منت ننهاده بود ما را نیز به قعر زمین فرو میبرد! ای وای گوئی کافران هرگز رستگار نمیشوند!
تِلكَ الدّارُ الأخِرَةُ نَجعَلُها لِلَّذينَ لايُريدونَ عُلُوًّا فِي الاَرضِ وَ لافَسادًاۚ وَ العاقِبَةُ لِلمُتَّقينَ (83)
(آری) این سرای آخرت را تنها برای کسانی قرار میدهیم که اراده برتریجوئی در زمین و فساد را ندارند، و عاقبت نیک برای پرهیزکاران است.
مَن جآءَ بِالحَسَنَةِ فَلَهۥ خَيرٌ مِنها ؗ وَ مَن جآءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلا يُجزَي الَّذينَ عَمِلُوا السَّيِّئئاتِ اِلّا ما كانوا يَعمَلونَ (84)
کسی که کار نیکی انجام دهد برای او پاداشی بهتر از آن است و به کسانی که کار بدی انجام دهند مجازاتی جز اعمالشان داده نمیشود.
اِنَّ الَّذي فَرَضَ عَلَيكَ القُرءانَ لَرآدُّكَ اِليٰ مَعادٍۚ قُل رَبّيٓ اَعلَمُ مَن جآءَ بِالهُديٰ وَ مَن هُوَفي ضَلٰلٍ مُبينٍ (85)
آن کس که قرآن را بر تو فرض کرد تو را به جایگاهت (زادگاهت) بازمی گرداند بگو پروردگار من از همه بهتر میداند چه کسی (برنامه) هدایت آورده، و چه کسی در ضلال مبین است ؟
وَ ما كُنتَ تَرجوٓا اَن يُلقيٰٓ اِلَيكَ الكِتٰبُ اِلّا رَحمَةً مِن رَبِّكَ ؗ فَلا تَكونَنَّ ظَهيرًا لِلكٰفِرينَ (86)
تو هرگز امید نداشتی که این کتاب آسمانی به تو القا گردد، ولی رحمت پروردگارت چنین ایجاب کرد، اکنون که چنین است هرگز از کافران پشتیبان مکن.
وَ لايَصُدُّنَّكَ عَن ءايٰتِ اللهِ بَعدَ اِذ اُنزِلَت اِلَيكَ ؗ وَ ادعُ اِليٰ رَبِّكَ وَ لاتَكونَنَّ مِنَ المُشرِكينَ (87)
هرگز تو را از آیات خداوند بعد از آنکه بر تو نازل شد باز ندارند، به سوی پروردگارت دعوت کن، و از مشرکان مباش.
وَ لاتَدعُ مَعَ اللهِ اِلٰـهًا ءاخَرَۘ لآ اِلٰهَ اِلّا هُوَۚ كُلُّ شَيءٍ هالِكٌ اِلّا وَجهَهۥۚ لَهُ الحُكمُ وَ اِلَيهِ تُرجَعونَ (88)
و معبود دیگری را با خدا مخوان که هیچ معبودی جز او نیست، همه چیز جز ذات پاک او فانی میشود، حاکمیت از آن اوست و همه به سوی او بازمی گردید.